ديگر نيازي به آدمي از جنس تو ندارم...
دنيا عوض شده يا من بزرگ شده ام و عاقل؟!
احساساتم را كنترل مي كنم!!!
گاهي قفل ميزنم و گاهي سركوبش مي كنم...
گاهي رهايش مي كنم در هرچه نامرديست!!!
آدينه ي خوبي نيست...
پر از نگراني و فكر و خيال!!!
اين روزهاي تكراري را دوست ندارم...
اين آدم ها را هم همين طور!!!
هيچ كس و هيچ چيز ديگر شادي را به صورتم نمي آورد...
قلبم تنهاست وجودم بيشتر...
جايي براي كسي نيست!!!
خسته ام...
خسته...!!!
|